دنیای هیراد، شاهزاده من

سه ماهگی

پسر عزیزم امروز تولد سه ماهگیته مامان بزرگ و بابابزرگت با دایی و زندایی و آرینم اومدن اینجا توی شادیمون در کنارمون باشن    اینم عکسای دیگه از روز تولدت عزیز دل مامان بابا ما خیلی دوست داریم    ...
28 بهمن 1393

دو ماه و سیزده روز

روز دومیه که خونه ی مامان شیرین و بابا عباستیم . روی پای مامانیت بودی مامانیتم داشت باهات حرف می زدو بازی می کردی که یهو جیغ کشیدی که من و مامانیتو عمه ات با تعجب به هم نگاه کردیم و کلی هم خندیدیم اولین باری بود که جیغ کشیدی .این عکست از اون روز  ...
13 بهمن 1393

63 روزگیت

اون روز برای اولین بار که توی تشک بازیت گذاشتمت خوشحال بودی  خیلی عروسکاتو دوست داشتی , باهاشون حرف میزدی , می خندیدی قربون اون چشمای خوشکلت    ...
9 بهمن 1393

دل درد

اون شب خیلی شب ناراحت کننده ای بود دل دردت شروع شده بود حدود 2 ساعت گریه کردی آخرسر مجبور شدیم سشوار روشن کنیم تا آروم بشیم  ...
9 بهمن 1393

تولد دو ماهگی

عزیز دل مامان و بابا اینم تولد دوماهگیت عزیز دلم رفتیم خونه ی مامان طلعتت با خاله فرشته و مامانی و ارشیا البته دایی حمید اینا هم بودن  ...
9 بهمن 1393